یاد آوری: سایت روزنامه ی مربوط به شاخه حزب وحدت آقای محقق خبری را نشر کرده بود که در آن از برخورد دوگانه، قومی وتبعیض آمیز مسولان امنیتی دانشگاه پولیتخنیک کابل با دانشجویانخبر داده بود.از آن رو که هر هزاره ای که در دانشگاهها افغانستان درس خوانده باشد،خواهی نخواهیچنین واقعیت های را بارها تجربه کرده است، منهم به سهم خودم خاطره از صـدها خاطرات تلخم را ابتدا در فیسبوک نوشتم و نشر کردم، سپس با تنقیحی و دوباره اینجا نشر میکنم.
پس ازاینکه در کانکور عمومی در دانشکده حقوق دانشگاه کابل پذیرفته شدم، روزی رفتم تا کارت را بگیرم که در آن آن»راجستر نمبر»و نیز نمبر حاضری شاگرد ثبت میشود، تا بتوانم در کلاسهای درس شرکت کنم. اول سال بود، وقتی از دروازه ای ورودی دانشگاه کابل وارد شدم، نگهبان امنیتی دروازه گفت کارت دانشکده ای که در آن درس میخوانی نشان بدی چون بدون کارت ورود ممنوع است. گفتم، سال اول هستم، میروم تا کارت بگیرم. گفت اجازه نداریم کسی بدون کارت داخل دانشگاه شود. بعد از جنجال زیاد افسر پشتون تبار ِ که آنطرف تر داشت ما را نگاه میکرد، پرسید چه خبر است؟ای بچه چرا ایقه جنجال میکند؟ نگهبان ماجرا را به او گفت؛ سپس او با عصبانیت تمام گفت : » بچیم ایقه دماغ مه خراب نکو، از پیشم دور شو، شما مردم خو (هزاره) پوهنتون ره نجس کدین ولا. » این سخن مثل گلوله از مغزم گذشت،در آن لحظه آرزو میکردم ای کاش کمی قدرت میداشتم تا به اینها می فهمانیدم کی نجس کیست!. در همین اثنا چند نفر دیگر که ظاهراً پشتون ویا تاجیک بودند، از دروازه دانشگاه وارد شدند.از کاغذ و اسنادی که در دست داشتند فهمیدم که آنها هم مثل من دانشجوی سال اول هستند، اما بدون اینکه هیچ کارت و مدرکی نشان بدهند و یا حتی مکثی کنند، از ما گذشتند؛ مامور هم هیچ از آنها نپرسید و نخواست. گفتم چرا از آنها کارت نمیخواهی؟ به نظر میامد چشمانش از حدقه بیرون میامد و با عصبانیت دیوانه وار رو به من گفت : «هی لوده مامور امنیتی اینجا کیست؟ به من مربوط است که از که کارت بخواهم یا نخواهم تو کیستی که از ما می پرسی؟ برو گمشو….. به خواندن ادامه دهید